طبقه همکف سالن های داخلی ؛
الف ـ سالن اورژانس
1ـ مصالح : سنگ مرمريت استفاده شده در كف ، قرنير و تك ستون اين سالن علاوه بر تكرار نامتناسب ، طرح و رنگ خوبي ندارد . ضمن اينكه بدليل ماهيت سنگ مرمريت و البته نورپردازي نامناسب ، کف این سالن منعكسكننده نور است كه از نظر استاندارد چنين فضاهايي مردود ميباشد . لازم به ذکر است در استانداردهاي تدوین شده براي فضاهاي بيمارستاني استفاده از كفپوشي كه هنگام راه رفتن به روي آن صداي زيادي توليد نشود توصيه شده است .
2ـ نورپردازي : در يك فضاي بيمارستاني ، استفاده از منابع نوري مخفي بهترين شيوه نورپردازي است كه در اين قسمت و اكثر قسمتهاي بيمارستان رعايت نشده است . بدليل نوع نور مهتابي ، زاويه تابش آن و نيز نامتناسب بودن رنگ محيط با نور ، زمينه بصري فضا سبز ـ آبي ديده ميشود . به همين دليل اين قسمت به طور خستهكنندهاي بيروح و سرد به نظر ميرسد .
3 ـ رنگپردازي : يكنواختي و تكرار، بيبافتي و نامتناسب بودن رنگ با نور محيط و خصوصاً ضریب منعكسكنندگي رنگ براي چنين فضايي مناسب نيست .
4 ـ مبلمان : ناهماهنگي مبلمان شاخص اين قسمت يعني كانتر پذيرش و صندليهاي انتظار
و نيز نامتناسب بودنشان با ساير اجزاي تشكيلدهنده فضا بيتناسبي بصري محيط
را دامن زده است.
5ـ دسترسيهاي داخلي و آرايش فضايي : صندليهاي انتظار از لحاظ جانمايي
در وضعيت مناسبي نيستند. ديد مستقيم به داخل فضاي اورژانس و قسمت پرستاري برای پرسنل و دورافتادگي و دست و پاگيري آنها براي مراجعين مشكلساز است.
6ـ جلوههاي بصري : از سطوح ديداري موجود در اين فضا هيچ استفادهي منطقي براي
ايجاد تنوع و جلوههاي بصري نشده است. در صورتيكه اين فضا هم پتانسيل مناسبي دارد و هم نياز مبرمي . افرادي كه به اورژانس مراجعه ميكنند و در اين قسمت منتظر معاينه بيمارشان هستند اغلب نگرانند . محيطي دلپذير و آرامشدهنده براي اين افراد بسيار راهگشا است .
7 ـ نظام ارتباطي : بدليل نبود علائم راهنمايي و هدايت گر نظام ارتباطي اين قسمت با كل مجموعه مختل شده است . فرضاً براي فردي كه ميبايست از داروخانه بيمارستان دارويي تهيه و به اورژانس بازگردد راهي جز پرسش از پرسنل بيمارستان يا سايرين وجود ندارد . مگر اينكه به كنجكاوي و يا سابقه ذهني خود تكيه كند.
ب ـ سالن اطلاعات و پذيرش
1ـ مصالح : پوشش روي تك ستون اين فضا از نظر فرم و رنگ چندان
جالب نيست . ضمن اينكه براي ساخت و جداسازي قسمت پذيرش و
اطلاعات هم از مصالح مناسبي استفاده نشده است، سنگ ـ فلز و شيشه
مصالحي هستند كه غالباً براي نماسازي هاي خارجي استفاده ميشوند و
اصطلاحاً جزو مصالح خشن دستهبندي ميشوند . اگر اين سالن بناست
عملكرد ورودي اصلي داشته باشد بهتر است به جاي محصور كردن پرسنل
پاسخگوي بيمارستان پشت انبوهی از شيشه و سنگ و فلز و ارتباط از يك دريچه
كوچك تدبيري انديشيده شود تا نه پرسنل خود را در يك جعبه شیشه ای احساس كنند و نه مراجعين احساس جدا افتادگي و غريبگي داشته باشند .
2ـ نورپردازي : در اين فضا عليرغم تنوع نور ( نور آفتاب، نور زرد و نور مهتابي ) مشكلاتي وجود دارد . سطح آفتابگير سالن بدرستي فيلتر نميشود. اين امر هم براي پرسنل به هنگام كار و هم براي مراجعين هنگام صحبت با پرسنل چشمآزار است . تلفيق نظام نورپردازي مصنوعي هم بدليل جانمايي نادرست کارآمد نیست . مسائلي كه در مورد شيوه نورپردازي مخفي در سالن اورژانس مطرح شد در اين فضا هم صدق ميكند.
3ـ رنگپردازي : هر چند در اين محيط تنوع رنگ وجود دارد ولي انتخاب رنگها ،
مناسب يك فضاي ورودي با كاركرد همزمان انتظار نيست . با توجه به
كارآيي اجزاء تشكيلدهنده ی فضا بازبيني و تغيير در رنگهاي موجود ضروري است .
4ـ مبلمان : عدم هماهنگي مبلمان با ساير اجزاء در اين سالن هم ديده ميشود .
اگرچه كه تكرار فرم و رنگ آنها شرايط بهتري را نسبت به سالن اورژانس پديد آورده است . از طرفي فرسودگي و تعميرات مكرر و استفاده از رويههاي متفاوت براي مبلها از نظر بصري تا حدي نازيبا است .
5 ـ دسترسيهاي داخلي و آرايش فضايي : عطف به اينكه اين ورودي در ابتدا دسترسی اصلي بيمارستان به شمار نميرفته ، در حال حاضر هم پتانسيل لازم را براي عملكرد فعلي ( ورودي اصلي ) ندارد . ضمن اينكه تقريباً اکثر رفت و آمدهاي بيمارستان از اين ورودي انجام ميشود كه با توجه به وسعت حجمي كم آن و عدم وجود
خروجيهاي مجزا نامناسب به نظر ميرسد .
ورود و خروج در اين فضا تعريف نشده باقي ماندهاند و مهمتر اينكه گلجاهايي (Flower box ) در پشت درب هاي شيشه ای ورودي به اين فضا قرار دارند ( احتمالاً براي كامل باز نشدن درها ، تضميني براي بسته شدنشان و جلوگيري از اتلاف انرژي) كه امكان استفاده آسان از اين بازشوها را سلب كردهاند تا جايي كه احتمال شكسته شدن درهاي شيشهاي امري دور از ذهن نيست . البته ذکر این نکته هم ضروری است که در شرایط بهرانی ( آتش سوزی ، زلزله و ... ) استفاده از این معابر کم عرض و نا کارآمد مشکلات فراوانی به همراه خواهد داشت .
6ـ جلوههاي بصري : وجود جلوههاي بصري در سالني كه كاركرد ورودي اصلي بيمارستان را دارد امري تقريباً ضروري است . تصويرسازيهاي گرافيكي يا آثار حجمي ميتوانند به بهبود كيفيت اين فضا كمك كنند . بدیهی است فقر جلوههاي بصري موجود در اين فضا دور از شأن بيمارستاني چون تهران كلينيك ميباشد .
7ـ نظام ارتباطي : اگر بناست اين فضا كاركرد خود را به عنوان ورودي اصلي حفظ كند ، نظام ارتباطي كل بيمارستان ميبايست در همين فضا تعريف شود . نبود علائم راهنما و هدايتگر و بلاتكليفي در فضاي تقسيم براي رفتن به قسمتهاي ديگر از مشكلات اساسي در كاركرد اين فضا هستند .
ج ـ سالن انتظار ( صندوق ها و داروخانه)
1ـ مصالح : اگر از مورد تكراري سنگفرش مرمريت بگذريم در اين قسمت هم مثل سالن اطلاعات و پذيرش ، ستونها از فرم و پوشش مناسبي برخوردار نيستند . مصالح استفاده شده در محصورسازي صندوقهاي كلينيك و بيمارستان هم همان سردي و خشونت را دارند و البته مشكل جعبه شيشهاي ، جدايي و دورافتادگي پرسنل و مراجعين از هم پابرجا است . علاوه بر اين موارد در اين قسمت با توجه به سطح گسترده تر سقف نسبت به فضاهاي قبلي به نظرميرسد براي پوشش روي سقف بازنگري ضروري باشد . غبارو دودهها اطراف چراغهاي سقفي و دريچههاي هواساز ، انديشه استفاده از پوشش مناسبتري را برميتابد.
2ـ نورپردازي : در اين قسمت هم مشكلات سيستم نورپردازي كم و بيش با قسمتهاي
پيشين مشابه است . بيتناسبي نورهاي زرد و مهتابي و زاويه تابش نادرستشان امكان استفاده همزمان از آنها را بدون بروز ناملايمات بصري و محيطي از بين ميبرد .
ضمن اينكه فيلتر نشدن نور طبيعي درقسمت صندوق بيمارستان علاوه برچشمآزاري براي پرسنل و مراجعين ، در طول روز فضاهاي تاريك و روشن بيموردي را بوجود ميآورد .
3ـ رنگپردازي : تنوع رنگ در اين محيط بدليل انتخاب نامناسب رنگها كارساز نيست .
سازمان جهاني استاندارد براي محيطهاي درماني و بيمارستاني استفاده از رنگ هايي
با طراوت ، مات ( براي جلوگيري از انعكاس مكرر نور ) ، قابل شستشو و ضد غفونی ، چركتاب و با تضادهايي همپوشان را توصيه كرده است .
4 ـ مبلمان : مبلمان اين فضا اگرچه تا حدي راحت هستند اما چهره فرسودگي در
آنها هم پديدار است . تعميرات مكرر ، تعويضهاي ناهمگون رويه آنها و فرم
نامتناسبشان با چنين فضاي عريضي عمده مشكلات مبلمان اين فضا ميباشند .
5ـ دسترسيهاي داخلي و آرايش فضايي : اين سالن پتانسيل خوبي براي تعريف
روابط و دسترسيهاي داخلي بيمارستان دارد كه متأسفانه استفاده مناسبي از آن
نشده است . مراجعهكننده در بدو ورود با فضاي باز و بينظامي روبهروست و اگر
به تجربه راهش را نداند چارهاي جز پرس و جو از اين و آن نخواهد داشت .
به طور كلي با توجه به تغيير كاربري اصلي اين فضا امكانات و شرايط مناسب آن بلااستفاده ماندهاند .
جانمايي صندوقهاي تسويهحساب ناخودآگاه اين فضا را يك خروجي معرفي ميكند و پراكندگي مبلمان خصوصاً در چند متر اوليه اين فضا ، گستره بيهدف آن را دامن ميزند . مبلماني كه اغلب به جبر تنها یک نفر قادر به استفاده از آن است .
بازبيني در نحوه آرايش فضايي اين محيط به نظر ما الزامي است .
6ـ جلوههاي بصري : سطوح ديداري اين فضا هم امكان بسيار خوبي براي ارائه تصاويري
دارند كه بر كيفيت اين فضا بيا فزايد اما متأسفانه استفاده چنداني از اين سطوح نشده .
شايان توجه است كه نماي داروخانه نماي بسيار آشفتهاي است و فرانمايي آن آشفتگي
دروني داروخانه را به محيط بيرون از آن القاء ميكند.
7 ـ نظام ارتباطي : از چند متر ابتدايي اين فضا كه بگذريم و هر چه به انتهاي آن نزديكتر شويم با فضاي تعريفشدهتري روبهرو خواهيم بود.
تابلوهايي كه راهنماي مراجعين به آزمايشگاه ، داروخانه و كلينيكها هستند يا آسانسورها كه خود به خود مسير دسترسي به طبقات بالاتر را مشخص ميكنند .
با توجه به تمام اين امكانات ميتوان با تقويت نقاط مثبت ، اين فضا را به كاربري
روزهاي نخستين ( ورودي اصلي ) بازگرداند.
صفحه قبلی | صفحه بعدی
|